اين دل ز هرچه غير تو دلگير مي شود
چه سخت با فراق تو درگير مي شود
وقتي دلم هواي تو دارد چه بي هوا
با يك نگاه سرزده جوگيرمي شود
"اين آتش نهفته كه در سينه ي من است"
يك روز مي رسد كه فراگير مي شود
كم كم دماي اين تب افتاده در دلم
دارد چقدر سرد و نفس گير مي شود
از دست رفت دست تو دستم رها مكن
دستان غم چه زود گلوگير مي شود